چرا این مردم دانا و زیرکسار و فرزانه


زیانشان مور را باشد دو درشان هست یک خانه

اگر ابروش چین آرد ، سزد گر روی من بیند


که رخسارم پر از چین است چون رخسار پهنانه

چو پیمانه تن مردم همیشه عمر پیماید


بباید زیر ننمودن همان یک روز پیمانه

کنون جویی همی حیلت که گشتی سست و بی طاقت


تو را دیدم به برنایی ، فسار آهخته و لانه

اجل چون دام کرده گیر پوشیده به خاک اندر


صیاد از دور ، نک دانه برهنه کرده لوسانه

طبایع گر ستون تن ستون را هم بپوسد بن


نگردد هرگز آن فانی ، کش از طاعت زنی فانه

نباشد میل فرزانه به فرزند و زن هرگز


ببرد نسل این هر دو نبرد نسل فرزانه